من در مسیر میهمانی راه را گم کرده ام
در آخر شعبانم اما ماه را گم کرده ام

یک آه گاهی راه را وا می کند افسوس من
در سینه ی آلوده حتی آه را گم کرده ام

پیغمبرم را در خودم در قعر چاه انداختم
حالا پشیمانم ولی آن چاه را گم کرده ام

آنقدر بعد از توبه ام در خواب غفلت رفته ام
حتی همان بیداریِ گهگاه را گم کرده ام

این لحظه های ناب مثل ابرها در حرکت اند
من عمر را، این فرصت کوتاه را گم کرده ام

راهی به جز گریه نبود از روزه تا روضه ولی
بی اشک و غم! هم راه و هم همراه را گم کرده ام

تاریکم و طوفان زده یا حضرتِ أنَّ الحسین
شاها نظر کن بر گدا» من شاه را گم کرده ام


#عبدهادی

۱۷ اردیبهشت ۹۸


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها